خراسان

آداب خراسان در میهمانی رمضان/گسترانیدن سفره صلوات تا کلوخ اندازی

رمضان

مشهد- وجود اقوام مختلف از جمله عرب ها در جنوب خراسان رضوی، اسماعیلیان در حوالی بیرجند ونیشابور، بختیاری ها در نوخندان درگز، هزاره ها در شمال و شرق خراسان رضوی، تاجیک ها در شرق خراسان و مشهد، حیدری ها در تربت حیدریه و جنوب خراسان رضوی و سیستانی ها در شرق و جنوب خراسان رضوی این استان را به رنگین کمانی از سنت ها و آداب مختلف تبدیل کرده است.

به گزارش قدس آنلاین، مردم خراسان اعتقاد دارند اگر شخصی روزه بگیرد در حالی که از بستگان یا برادر دینی خود کدورتی به دل داشته باشد روزه‌اش مورد قبول درگاه خداوند نیس و لذا این ماه به عنوان ماه صیقل دهدن دل ها شناخته می شود.

صلوات خوانی یا پیشخوانی رمضان

صلوات خوانی و یا پیشخوانی رمضان از جمله رسومی است که مردم خراسان پیش از رویت هلال ماه مبارک رمضان و در راستای پیشواز این ماه مبارک در آداب  خود به آن عمل می کردند.

گلدسته‌خوان‌ها و خوش‌خوان‌ها تا نزدیک اذان صبح کار خود را ادامه می‌دادند و نزدیک اذان شروع به خواندن ابیاتی می‌کردند که در پایان هر بیت آن یک صلوات بوددر آداب و سنن ایران موسیقی‌ای با نام موسیقی رۆیت هلال وجود دارد که  در این آیین افراد منطقه و محله و در شهرها، بزرگان شهر به اتفاق یک یا دو نوحه‌خوان خوش‌صدا به مکانی بلند در منطقه خود می‌رفتند.

این افراد از قبل نقل و شیرینی آماده می‌کردند و در همین راستا دهل‌زن‌ها، نقاره‌زن‌ها، و کرنا نوازان نیز به عادت همیشگی خود در محل حضور می‌یافتند.

در این زمان چشم‌ها به آسمان دوخته می‌شد و پس از آنکه هلال ماه رۆیت می‌شد نوحه‌خوانی که در جمع بود همه را به فرستادن صلوات دعوت می‌کرد و پس از آن آواز خواندن را آغاز می‌کرد.

با تقسیم نقل و شیرینی بین حاضران، نوازندگان سازهای کوبه‌ای یا بادی سازهای خود را به صدا درمی‌آوردند تا همه روستا و منطقه متوجه آمدن این ماه بشوند.

به همین منظور در هنگام سحر و یک ساعت مانده به اذان برخی افراد به بام خانه خود می‌رفتند یا در بسیاری از جاها در گلدسته مسجد مناجات سحر را با آداب خاصی می‌خواندند.

مضمون اشعار به نوعی استقبال از رسیدن ماه رمضان بود، اما مهمتر از همه در شروع این مناجات دعوت مردم به فرستادن صلوات بود و مردمی که صدای پیشخوانی رمضان را می‌شنیدند با صدای بلند صلوات می‌فرستادند.

گلدسته‌خوان‌ها و خوش‌خوان‌ها تا نزدیک اذان صبح کار خود را ادامه می‌دادند و نزدیک اذان شروع به خواندن ابیاتی می‌کردند که در پایان هر بیت آن یک صلوات بود و همین رمزی بود تا مردم تازه‌بیدارشده آگاه شوند که وقت کمی برای خوردن سحری دارند و لذا این رسم به صلوات‌خوانی شهرت داشت.

 رسم کلوخ اندازان

در اکثر نقاط ایران روز آخر ماه شعبان را روز «کلوخ اندازان» می‌گویند.

در این روز ضمن اینکه مردم دور هم جمع می‌شوند و به شادی و شادمانی می‌پردازند خود را برای ماه رمضان آماده می‌کنند.

روز کلوخ اندازان بعضی ها در خانه بزرگ خانواده جمع می‌شوند و بسیاری از مردم در صورت مناسب بودن هوا به باغ‌ها و گردشگاه‌های اطراف شهر و آبادی ها می‌روند.

در مشهد نیز مردم روز کلوخ‌اندازان به بیرون از شهر می‌روند و آن روز را به شادی سپری می‌کنند 

قابل توجه اینکه عده‌ای از مردم یک روز و بعضی دو تا سه روز قبل از ماه رمضان، روزه پیشوازی می‌گیرند.

در گذشته مردم ماه مبارک رمضان را با رؤیت هلال ماه آغاز می‌کردند به این صورت که مردم غروب روز آخر ماه شعبان به بالای مناره‌ها، گلدسته‌ها و پشت بام ها می‌رفتند و بانگاه دقیق در آسمان به جستجوی ماه می‌پرداختند و در صورت مشاهده ماه اعمال مخصوص ماه رمضان را بجا می‌آوردند.

در مشهد عقیده دارند وقتی هلال ماه رمضان را دیدند باید به شمشیر نگاه کنند و اگر شمشیر نباشد به سبزه، گل، آب یا به چراغ نگاه می‌کنند.

سفره صلوات

در شهرستان سبزوار نیز پیش از این فردی به نام طبال بدون دریافت مزد از مردم از سر خیر خواهی به هنگان سحر بر بام خانه می رفت و کار خود را با صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و چاوشی و مدح علی بن ابی طالب شروع می کرد و طبلی بدست می گرفت و آرام آرام بر طبل می نواخت.

طبال در زمان سحر مردم را برای صرف سحری و نماز  بیدار می کرد با روشن شدن چراغ ها که نشانه بیدار شدن مردم بود طبال طبل زنی خود را قطع می کرد.

 طبال با ریتم خاصی طبل می زد و با این قطعه شعر محلی که (وَخ پلو بِپِز وَخ  پُلوُ بِپِز وَخ کِمِه جوش کو) شروع به سحر خوانی می کرد که مردم سحر نزدیک است و برای روزه داری آماده شوید.

در بعضی از روستاهای بخش داورزن از جمله مور و علی آباد مراسمی تحت عنوان سفره صلوات در امامزاده علی اکبر مور برگزار می شد که در این سفره بسیاری از خانم ها برای تبرک تسبیح و مهر داخل آن می گذاشتند وبا روشن کردن شمع به ذکر دعا و خواندن قرآن مشغول می شدند فردی به نام ملاباجی مسئول خواندن قرآن و رفع اشکلات قرآنی بود تمام کسانی که در مراسم قرآن خوانی شرکت می کردند اشکالات خود را رفع می کردند.

شو خوانی

در شهرستان کاشمر نیز در گذشته که بلندگو و برق وجود نداشت، در بالای بلندترین بام ساختمانی و یا مساجد، مؤذن محل، یک ساعت و نیم مانده به صبح مناجات ابوحمزه ثمالی را که بین مردم به «شوخوانی» معروف بود، با صدای بلند می‌خواند و  پس از ۴۵ دقیقه برای مدت ۱۰ دقیقه این کار متوقف می‌شد.

در ادامه «شوخوانی» دوم خوانده می‌شد و چون شوخوانی اول با آهنگ ابوعطا و شوخوانی دوم با آهنگ بیات ترک قرائت می‌شد، مردم این آهنگ را به یاد داشته و می‌فهمیدند که چقدر به اذان صبح مانده است.

در گذشته عده‌ای با طبل و شیپور نیز بر بالای بام می‌رفتند و همچون شوخوانی، در دو بخش با همان آهنگ می‌نواختند تا دیگر اهالی خواب نمانند، حتی برای خواب نماندن یکدیگر همه احساس مسئولیت می‌کردند به‌طوری که با زدن بر روی پیت یا کوبیدن درب منزل و یا دیوار همسایه تلاش می‌کردند همسایه‌شان برای خوردن سحری خواب نماند و بی‌سحری روزه نگیرد.

آیین تشت زنی یا تشت کوبی

در زمان های نه چندان دور که همچون امروزه مردم از داشتن وسایل الکترونیکی و رسانه محروم بودند در هنگام سحر بیشتر افراد خوش الحان با چاوش خوانی مردم منطقه را برای خوردن سحری بیدار می‌کردند.

این رسم در مناطقی که از پراکندگی جغرافیایی بیش از حد برخوردار بود به دلیل اینکه صدای سحرخوان ها به تمامی اهالی روستا نمی رسید لذا افراد با کوبیدن بر تشت‌های مسی مردم را بیدار و خوردن سحری دعوت می‌کردند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده + یک =

دکمه بازگشت به بالا