گردشگری

شیخ محمد مومن (گنبد سبز)

Green-Dome-Mashad-1383915467

محل دفن : مشهد – خیابان آخوند خراسانی ( خاکی)

مولانا محمد مؤمن شاه قاسم سبزواری ساکن المشهد، فاضل، عالم محقق، متکلم، فقیه، محدث، عابد معاصر له تفسیر القرآن و حواشی شرح لمعه و غیرذالک. (۱)

ولادت :

معروف به شیخ محمد مؤمن مشهدی رحمت الله علیه در آغاز قرن یازدهم هجری قمری در خانواده ای پرهیزگار و زاهد در مشهد مقدس دیده به جهان گشود پدرش مردی وارسته بود بیشتر اوقات خود را به تحجر و عبادت می گذراند و توجهی به دنیا و زینت های آن نداشت همواره در محضر علما و عباد زمان حضور می یافت و کسب بهره می نمود به دلیل پارسایی و تقوایش علما نسبت به نامبرده احترام خاصی قائل بودند و فرزند خردسالش را تشویق به تحصیل می کردند و از او می خواستند که در امر تحصیل وی کوتاهی نکند و بدین سبب علاقه مند به تحصیل او گردید.

آغاز تحصیل

او از کودکی با اشتیاق فراوان به کسب دانش پرداخت و پس از گذراندن دوره مقدماتی وارد دوره عالی علم شد و از محضر علمای نامی خراسان نظیر آخوند ملا حسین یزدی و غیره بهره برد و پیشرفت چشمگیری در این زمینه از خود نشان داد.

سفر به اصفهان

در آن زمان حوزه علمیه اصفهان به دلیل پایگاه حکومت صفوی از رونق خوبی برخوردار بود و شهرتی بسزا داشت.
شیخ محمد مؤمن برای تکمیل تحصیلات خود بار سفر بست و راهی آن دیار شد.

تحصیل ریاضیات

یکی از دروس پر آوازه در حوزه اصفهان درس ریاضی بود و تقریباً همه طلاب را جذب خود کرده بود، شیخ هم برای ادامه تحصیل، ریاضیات را انتخاب نمود و پیشرفت فوق العاده ای از خود نشان
داد ولی در تماس هایی که با پدرش داشت با فراست دریافت که با ادامه دروس ریاضیات رضایت ندارد و مایل است که بیشتر به دروس دینی فقه و کلام اشتغال داشته باشد، هرچند علمای اصفهان با عنایت به پیشرفت چشمگیر او در ریاضیات تغییر رشته را برای وی صلاح ندانستند اما شیخ تمایل پدر را برخواست خویش و هر کس دیگر برتری داد.

۳۸۸۸۳

بازگشت به مشهد

شیخ محمد مؤمن با توجه به علاقه پدر اصفهان را به قصد مشهد ترک و در خراسان به تحقیق و پژوهش فقه و کلام و در احادیث و روایات پرداخت. حاشیه ای بر شرح لمعه شهید نگاشت(۲)و مدت ۳۶سال از عمر خود را در تطبیق روایات کتب اربعه(کافی من لایحضره الفقیه-تهذیب و استبصار)سپری نمود. رساله ای در حجیت ظن که مورد اختلاف علمای وقت بود. برای ملا خلیل قزوینی نوشت(۳)و کتاب دعایی در وقایع ایام و لیالی نگاشته که اصل کتاب در نزد سید محمد جزایری در اهواز موجود است(۴)

دوران کهولت

شیخ محمد مؤمن همچنان سر گرم کارهای تحقیقاتی و علمی خود بود که ناگاه احساس ناتوانی و ضعف نمود که با توسل حضرت رضا(ع)و ارواح طیبه پدران و فرزندانش توفیق کاری در رابطه با تفسیر قرآن پیدا نمود.

نگارش تفسیر قرآن مجید

او نگارش تفسیری را به عنایت به مفاهیم روایات رسیده از معصومین آغاز نموده و به همین جهت نام آن را مقتبس الانوار من ائمه الاطهار نهاد تفسیری که با سوره مبارک حمد آغاز نمود و تا آیه ۲۴ سوره انفال تقریباً نه جزء قرآن را به تحریر درآورد در این هنگام اجل شیخ فرا رسید و او دار فانی را وداع گفته و به رحمت حق پیوست.
پی نوشت ها :
۱٫ ۲)کتاب امل الآمل، تألیف شیخ حر عاملی، قسم دوم، شماره ۸۹۲٫
۳)کتاب طبقات مفسران شیعه، تألیف عقیقی بخشایشی، جلد۳، صفحه۱۸۳٫
۴)کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۰، صفحه۶۸٫
۵)مقدمه تفسیر المقتبس صفحه۲، مؤلف شیخ محمد مؤمن.
۶)نشانی از بی نشان ها، چاپ چهارم، ص۹۴٫
منبع: نشریه فکر و نظر، شماره ۵-۴٫

مقام علمی شیخ محمد مومن

شیخ مؤمن از علمای بزرگ شیعه و هم عصر عالم جلیل القدر شیخ حر عاملی، صاحب کتاب وسائل الشیعه بوده است.
ایشان از علمایی است که بیشتر عمر خود را به تعلیم و تعلم روایات و سخنان معصومین (علیهم السلام) و عبادت و خدمت به مردم گذرانید. صرف ۳۶ سال از عمر این عالم بزرگ در تطبیق و بررسی روایات کتب اربعه شیعه، ارادت و تقید ایشان را به تبعیت از معصومین (علیهم السلام) به اثبات می رساند.
مرحوم شیخ مؤمن در مقدمه تفسیر خود به این مهم اشاره داشته است که در ۲۴ سالگی به مقایسه و مقابله کتب اربعه پرداخته و تصحیح و تنقیح آن را آغاز نموده است در ضمن سایر کتب فقهی خصوصاً کتب فقهی فقهای معاصر خود را بررسی و مطالعه نموده اما نتیجه گرفته که متأسفانه فقهای متاخر و معاصر او در پاره ای از استدلالات از سیره علمای گذشته عدول نموده اند و طریقه اهل سنت را در اثبات احکام شرعی پذیرفته اند، لذا تصمیم گرفته است این روش را ترک کند و با روش علمای پیشین و استناد به سخن معصومین (علیهم السلام) اختلافات و مسائل فقهی را حل نماید.

روش علمی جناب شیخ

در راستای این تحقیق و بررسی احادیث که همانگونه که اشاره شد نزدیک به ۳۶ سال به طول انجامیده و برخورد با احادیث بسیاری که تفسیر آیات قرآن در زمینه احکام، را بیان نموده است، موجب شده تا ایشان تصمیم بگیرد دست بکار نوشتن و جمع آوری تفسیری بزند که اساس کار آن روایات و سخنان معصومین (علیهم السلام) باشد که تا آن زمان چنین شیوه ای در تفسیر مرسوم نبوده و تفاسیر روایی عمده پس از این تفسیر به رشته تحریر درآمده است.
شیخ حر عاملی، محدث بزرگ شیعه که در رد صوفیه کتابی به رشته تحریر درآورده است در کتاب خود امل الآمل، در حق شیخ مؤمن چنین بیان داشته است: مولای ما، محمد مؤمن (پسر شاه قاسم السبزواری) ، ساکن مشهد، فاضل، عالم، محقق، متکلم، فقیه، محدث و عابد معاصر است که آثاری چون تفسیر قرآن، حاشیه بر شرح لمعه و کتابهای دیگری دارند. این تعابیر در خصوص شیخ مؤمن، در کتاب فوائد الرضویه محدث عالیمقام حاج شیخ عباس قمی نیز به نقل از شیخ حر عاملی ذکر شده است.

شیخ مؤمن از علمایی بود که سخت معتقد به تبعیت کامل از معصومین (علیهم السلام) و رعایت دستورات شرع مقدس اسلام و تشیع بود تا جایی که تفسیر قرآن خود را نیز « مقتبس الانوار من الائمه (علیهم السلام)» نام گذاری کرد و در روش خود برای تفسیر قرآن تاکید فراوان به لزوم تفسیر کردن قرآن تنها با استفاده از سخن معصومین (علیهم السلام) و تبعیت خود از این دستور نموده است. حتی شیخ بر بسیاری از مفسران شیعه خرده گرفته که چرا با وجود ذخائر غنی احادیث شیعه فقط به مآخذ و منابع اهل سنت استناد می نمایند . شیخ مؤمن در مقدمه تفسیر خود که به صورت کتابی مستقل ترجمه و چاپ شده است به مباحث گوناگون قرآنی پرداخته و تنها راه نجات را تمسک به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) دانسته است.

۴۹۲۷۵۵۶

گل آل محمد – ص : شیخ محمد مومن

مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) عصر هر پنجشنبه زیارت گنبد سبز را ترک نمی کرد و می فرمود: در کتابی خطی که مولف آن سید بزرگواری از اهل قزوین و نواده دختری مرحوم شیخ بهاء الدین عاملی رحمه الله علیه بوده و در شرح حال جد خود نگاشته است خواندم که:
چون جدم شیخ بهایی به مشهد مشرف می شود پس از سه شب پیامبر اکرم صل الله علیه و اله را در عالم رویا زیارت می کنند که با عتاب به وی می فرمایند: چرا تاکنون به دیدار گل ما شیخ مؤمن نرفته ای؟ بامداد همان شب شیخ بهایی برای زیارت شیخ مؤمن از خانه بیرون می رود و در راه دو تن از اهل علم را می بیند و خواب خود را برای ایشان نقل می کند آن دو نفر نیز به عزم زیارت شیخ مؤمن همراه می گردند و برای آزمایش عظمت شیخ هر یک نیتی می کنند یکی از آنان عمامه و دیگری انار و سومی شیر برنج را در خاطر می گذراند. چون به خدمت شیخ تشرف حال می کنند شیخ اظهار می دارد: تا پیامبر دستور نفرمود به دیدار من نیامدی؟ میخواهی بگویم که در رویا به تو چه فرموده اند؟ حال خود بگو . شیخ بهایی رویای خود را نقل می کند و شیخ مؤمن هم می گوید: معلوم می شود ما هنوز ثمره نشده ایم که پیامبر ما را گل تعبیر کرده است پس از آن ، شیخ مؤمن برخاسته و از گنجه خود عمامه و بشقابی انار و ظرفی شیربرنج به ترتیب پیش روی صاحبان نیت قرار می دهد.

نجات از بلا

و نیز شیخ نخودکی از همان کتاب روایت کردند که:
وقتی حاکمی از اصفهان همراه سه تن از کارمندان خود مأمور شهر بلخ یا مرو می شود در نیشابور حاکم را حالت جذبه عارض می شود و سر به بیابان می گذارد و آن سه تن به جانب حوزه مأموریت خود روانه می شوند و ماجرا را به دربار اصفهان گزارش می دهند. باری حاکم مدت یکماه در کوههای اطراف نیشابور سر گردان میماند: تا آنکه شبی که صبح فردای آن به مشهد وارد می شود، در خواب می بیند فیلی قصد هلاک کردن او را دارد. در این هنگامه پیری فرا رسیده سیلی سختی بصورت پیل می نوازد. حیوان در اثر آن لطمه می افتد و هلاک می شود. بامداد همان شب حاکم مزبور وارد مشهد می شود و معبّری جستجو میکند. شیخ مؤمن را به وی معرفی میکنند، چون بصورت شیخ می نگرد در میابد که وی همان پیری است که دوش در رویا آفت پیل را از او دفع کرده است، آنگاه شیخ پیش از آنکه حاکم خواب خود را بیان کند این رباعی را می خواند:
آنیم که پیل برنتابد لت ما / بر عرش برین زنند هر شب کت ما
گر مورچه ای درآید اندر صف ما / آن مورچه شیر گردد از همت ما
پس از آن شیخ رحمه الله حاکم را از آن حال خارج و با دستوری او را به سوی مأموریت خود روانه می فرماید.

 

-_نبد-سبز-۱۳۸۹۷۲۷۰۴۳

آرمیدن شیخ مؤمن در مقبره گنبد سبز به حدود ۴۵۰ سال پیش باز می گردد.

محل فعلی گنبد سبز باغی بوده که در میان آن باغ، این مقبره قرار داشته است و بر اساس بررسی به عمل آمده ، اراضی آن متعلق به خود شیخ مؤمن بوده و بعداً در زمان حیاتشان توسط ایشان وقف شده است.
در خصوص طرح تخریب گنبد سبز و احداث خیابان در این ناحیه نیز، موضوع به زمان رضاشاه باز می گردد .
ماجرای دستور تخریب مرقد
به استناد خاطرات عموم قدمای مطلع مشهدی و خصوصاً نقل قول یکی از علمای مورد وثوق که از این واقعه، اطلاعات عینی داشته اند، ماجرا از آنجا آغاز می شود که :
در سفر رضا خان به مشهد، نامبرده به استاندار وقت تاکید می کند که باید خیابانی در محل فعلی خیابان آخوند خراسانی احداث شود و بنای گنبد سبز نیز به دلیل تلاقی با خیابان مورد نظر تخریب گردد.
پس از شروع مقدمات احداث خیابان مورد نظر و بررسی طرح تخریب گنبد سبز، شبی استاندار و نائب التولیه وقت، به دل دردی سخت دچار می گردد که از شدت درد، به داد و فغان می آید و هر چه حکیم و دوا می کنند، درد بهبود نمی یابد تا اینکه یکی از خدمتکاران و کارگزاران استاندار، پیشنهاد می کند به یکی از علمای پرهیزکار مراجعه کنند که در آن زمان دعای ایشان در بهبود بیماریها، شهره بوده است.
غلبه شدت درد بر استاندار، نامبرده را ناچار به قبول مراجعه خدمتکار استاندار، به در منزل این عامل پارسا می نماید.
زمانی که خدمتکار به در منزل این عالم می رسد و دق الباب می کند، عالم به دم در می آید و بدون اینکه بپرسند برای چه آمده، انجیر خشکی به او می دهند و می گویند این را بده بخورد، انشاء ا… درد ساکت می شود.
به محض بازگشت خدمتکار و خوردن انجیر خشکِ دعا خوانده شده، دل دردِ استاندار بهبود کامل می یابد.
پس از برطرف شدن درد، استاندار با پنهان کردن شگفتی خود از این واقعه، بیان می دارد که حتماً درد، اتفاقی خوب شده است و این دعاها و خرافات که نمی تواند کسی را خوب کند.
زمانی که استاندار این جملات را به زبان می آورد، دردِ شکم، سخت تر از مرتبه اول به سراغ او می آید، تا جایی که دنیا پیش چشم استاندار تیره و تار می شود و از خدمتکار می خواهد فوراً او را به در منزل عالم برساند.
پس از دق الباب در منزل، عالم پارسا دم در منزل می آید و با تبسّم، در حالی که انجیر خشک دیگری در دست داشته بیان می دارد: تو که اعتقادی به دعا نداری، چرا اینجا آمده ای؟
استاندار که از درد به خود می پیچیده، اظهار ندامت و پشیمانی می کند و به محض خوردن انجیر، درد ساکت می شود.
استاندار پس از بهبودی جهت تشکر، خدمت عالم می رسد و از ایشان تقاضا می کند تا برای قدردانی، از او کاری بخواهند و ایشان این تقاضا را رد می کند، تا اینکه در اثر مراجعات مکرر و اصرارهای پیاپی شخص استاندار، آن عالم بیان می دارند که رضا شاه دستور داده برای احداث خیابان، گنبد سبز را خراب کنی، تو از اجرای این دستور خودداری کن و موضوع را به شاه بنویس و بخواه که در این دستور تجدید نظر کند.
استاندار که به خوبی به یک دندگی و تعصب رضاشاه به اجرای فرامینش واقف بوده اظهار می دارد که شاه حتماً نمی پذیرد و یقیناً مرا هم توبیخ می کند. در این حال عالم پارسا تبسمی می کند و می گوید تو این کار را بکن و نامه را بنویس و نگران مباش، زیرا زمانی که نامه تو به رضا شاه برسد، نه از تو خبری هست و نه از رضاخان اثری .
استاندار این سخن آقا را نمی فهمد اما چون خود را مدیون ایشان می دانسته، عین فرمایش آقا را اجرا می کند. اطرافیان و مطلعینِ ماجرا بعداً فهمیدند این سخن آقا چه حکمتی داشته است زیرا وقتی نامه استاندار به تهران و مقر حکومت رضا شاه می رسد، نه از رضا خان خبری بود و نه از استاندار، زیرا در آن زمان استاندار از دنیا رفته بود و رضاشاه هم به جزیره موریس تبعید شده بود! به این ترتیب با عنایت خداوند، این مقبره همچنان حفظ شد و بعداً در مسیر احداث خیابان، به میدان تبدیل شد و تا امروز نیز به همان صورت باقی مانده است.

Green-Dome-02

معرفی کتاب

شرح زندگانی و کرامات شیخ محمد مومن مشهدی، در کتابی با عنوان «گنبد سبز مشهد» به قلم مهدی قربانی منتشر شده است. متن این کتاب به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی در یک جلد منتشر شده است و گفته شده است که می‌تواند مرجعی معتبر برای دانشجویان تاریخ و باستان‌شناسی برای کارهای پژوهشی و علمی باشد

 منبع : دانشنامه مشهد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − هشت =

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا