نگاهی به نقل و انتقالات “تیم مشهد”/ واکاوی دلایل جدایی احتمالی “رضا عنایتی”
تیم فوتبال “مشهد” در حالی تمرینات خود را با حضور بازیکنان جدید و قدیمی خود در مجموعه کارگران آغاز کرد که خبری از بازیکنان بومی و فیکس فصل قبل این تیم نبود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، تیم فوتبال “مشهد” از سهشنبه هفته گذشته، در حالی تمرینات خود را با حضور بازیکنان جدید و قدیمی خود در مجموعه کارگران مشهد آغاز کرد که خبری از بازیکنان بومی و فیکس فصل قبل این تیم نبود.
ناصری، گلر تیم مشهد و همچنین رضا شربتی، تنها بازیکنانی بودند که در تمرین عصر روز سهشنبه حضور داشتند. رضا عنایتی، کاپیتان باسابقهای که در طول فصل کاظمی همواره از وی تعریف میکرد غایب بزرگ این تمرین بود.
البته که پیش از روز سهشنبه و آغاز تمرینات تیم مشهد شایعاتی در زمینه کنار گذاشتن عنایتی شنیده میشد اما هضم این خبر به قدری سخت بود که با وجود گذشت مدتی از آغاز تمرین، غیبت وی باورکردنی نبود.
بازیکنی که فصل گذشته در 24 دیدار برای تیم سیاهجامگان سابق به میدان رفت و نه تنها 4 گل به ثمر رساند، بلکه در به ثمر رسیدن بسیاری از گلهای تیم مشهد، تاثیر مستقیمی داشت. عنایتی فصل گذشته برای تیم بیبضاعت و بیپول سیاهجامگان، تنها یک بازیکن نبود، چه بسا که اگر صحبتهای وی نبود، این تیم بارها و بارها درگیر حواشی و اعتصاب میشد.
اردوی ترکیه
داستان اما انگار از اردوی ترکیه مشکیپوشان مشهدی آغاز شد. آنجایی که درگیری میان عنایتی و کرمانیمقدم سبب شد تا کاظمی دیگر به عنایتی فکر نکند. البته نکته جالب توجه اینکه مرتضی کرمانیمقدم هم به دلیل اینکه در تیم مشهد خبری از پول نیست، قید ادامه همکاری با کاظمی را زده و در تهران ماندهاست.
کرمانیمقدم و کاظمی در تیمهای ذوبآهن، راهآهن، پیکان، سیاهجامگان و حتی خونهبهخونه همکاری نزدیکی داشتند و اینکه امسال همراه یکدیگر نباشند تا حدودی عجیب است.
حامی بومیها
عنایتی تنها کسی بود که از بازیکنان بومی تیمش حمایت میکرد و رابطه بسیار نزدیکی با آنها داشت. این موضوع برای کاظمی که میخواست غربال بزرگی در تیم مشهد ایجاد کند تا جا برای موسیزادهها و عسگریها و سایر بازیکنان لیگ یک و دو باز شود، پس باید بزرگترین حامی بومیها حذف میشد که شد.
اما بد نیست بدانید که عنایتی پیش از دیدار با ملوان تصمیم داشت در صورت بقای سیاهجامگان در لیگ برتر از فوتبال خداحافظی کند اما کاظمی از توانایی بالای عنایتی تمجید کردهبود و گفتهبود باید سال بعد هم کمکحال سیاهجامگان باشی.
یک بار زنگ نزدند!
بازی سیاهجامگان-ملوان فرا میرسد. دقایق ابتدایی نیمه نخست، فشار ملوان از همه جهت روی دروازه مشکیپوشان است که طی برخوردی در نیمه زمین ملوان، عنایتی روی زمین میافتد و از درد به خود میپیچد.
کمتر کسی است که از مصدومیت مچ پای رضای آقای گل بیخبر باشد، از ابتدا هم قرار بوده به زور آمپول برای سیاهجامگان سابق به میدان برود. عنایتی درحالیکه منتظر تعویضش هستند دوباره با وجود مصدومیت شدید به میدان برمیگردد و لنگلنگان هم که شده برای سیاهجامگان تا آخرین لحظه میدود.
در انتهای بازی برخوردی بین عنایتی و مدافع ملوان، گونه وی دچار شکستگی میشود تا روز پر از آسیب رضای آقای گل تکمیل شود. جشن بقای سیاهجامگان و خوشحالی مردم.
عنایتی هفته بعد از این موفقیت، برای درمان صورتش به تهران میرود. جالب است بدانید که در این بازه زمانی حتی یک نفر از باشگاه مشهدی جویای حال کاپیتان نمیشود! روزها میگذرد و خبرها نشان از توافق تیم مشهد با ابراهیم کریمی، رضا درویشی و محمدرضا خانزاده دارند. هنوز هیچکس با کاپیتان فصل گذشته تماس نگرفته! خریدهای بعدی هم یکییکی معرفی میشوند اما همچنان کسی شماره رضا عنایتی را به یاد نمیآورد.
بعد از چند روز تاخیر بالاخره با عنایتی قرار میگذارند تا جلسه داشتهباشند، جلسهای که هنوز برگزار نشدهاست.عدم تماس با دیگر بازیکنان بومی نیز الگویی بود که درباره سایرین هم در باشگاه مشهد رخ داد.
خودشان رفتند!
مشخصاً رفتار توهینآمیزی که باشگاه با بازیکنان مشهدی داشته برای دور کردن این بازیکنان از تیمشان بودهاست و بس. با این مجموعه رفتارها کاسه صبر بازیکنان لبریز شده و یکییکی میروند و اگر هواداری هم پرسید چرا؟.پاسخ مشخص است: خودش رفت!!.
اینکه تا کجا این مجموعه رفتارها جواب میدهد نامشخص است اما عباسی بد نیست بداند که اگر قرار است امسال هم پولی در مجموعه نباشد بهتر بود چند بازیکن بومی برای روز مبادا نگه میداشت چون چند هفته که بگذرد و باز هم خبری از پول نباشد، غیربومیها که طبیعتا برای درآمد به مشهد آمدهاند بدون شک کار را زمین خواهندگذاشت و آنجاست که عباسی حسرت از دست دادن بازیکنانی چون بهروز افشار، سالار افراسیابی، محمد عینافشار، سعید واسعی و … را خواهدخورد.
بومی بودن یا نبودن؟!
در نهایت اینکه باید پذیرفت که در فوتبال روز دنیا، حرف از بومی و غیربومی زدن، منطقی نیست اما در باشگاهی که نه پول به اندازه کافی وجود دارد و نه امکاناتی هست، منطقی این است که از بومیها به واسطه تعصب و ارتباط خوب با هواداران استفاده بیشتری شود.
همانطور که وقتی حرف از بومی و غیربومی زدن منطقی نیست، توقع از بازیکنان برای به آب و آتش زدن وقتی حق و حقوقشان پرداخت نشده، منطقی نیست. امر مسلم اینکه باید در همه سنگرها منطقی باشیم نه فقط آنجا که میخواهیم.