فرهنگ و هنر

روزگار ناخوش زبان فارسي

 
 

مي گويند در قرن هجدهم، فارسي زباني بين المللي بود. مسعود خيام ، نويسنده مي گويد :” زماني که با پروفسور جان گري مستشرق و استاد تاريخ دانشگاه آکسفورد ديدار داشتم، مدارکي به من داد که نشان مي داد در قرن هجدهم افرادي که از غرب و کمپاني هند شرقي براي تجارت به سمت شرق مي آمدند، زبان تجاري شان زبان فارسي بوده است. زبان فارسي بيشترين کارايي را در شرق داشت که متأسفانه توسط ما شهيد و مظلوم واقع شده است.” اين نکته را بگذاريد کنار وضعيت امروز زبان فارسي و حال و روز بدي که دارد.زباني که يکي از ارکان هويتي و شايد مهم ترين رکن هويتي ما به شمار مي آيد.

زبان فارسي با همه فراز و نشيب هاي تاريخي و آميختگي با زبان هاي گوناگون، به دليل قوت ذاتي آن هنوز مانا و زنده است اما به دليل انبوه آسيب هايي که متوجه آن شده است خطر هاي زيادي پيش رو دارد که اهمال و سستي مي تواند خطرات جدي تري را متوجه اين زبان کند. در اين قرن هاي متمادي چه آنها که به بهانه دفاع از زبان فارسي و پالايش آن از زبان هاي ديگر به ويژه عربي و چه آنهايي که در صدد جايگزيني خطي براي آن بودند ، هيچ کدام به دليل افراط و نشناختن موقعيت واقعي تاريخ و فرهنگ و ادب ايران راه به جايي نبردند و زبان فارسي به رغم آسيب هايي که از اين ناحيه خورد ولي بر پايه استوار خود ايستاد . با اين همه و به رغم وعده اي که فردوسي بزرگ داد ، هر آيينه ممکن است اين کاخ بلند ز باد و زباران نامهرباني ها و جفاهايي که خودمان عامل آن هستيم گزند ببيند و گناه اين اتفاق بر ما نوشته شود. اين نکته البته مبتني بر اشاراتي است که اين روزها گريبان رسانه ها و به ويژه فضاهاي مجازي را گرفته است. نبايد از ياد ببريم که در گذشته ۶۰ هزار زبان وجود داشته که در حال حاضر حدود سه هزار زبان فعال داريم. اگر بخواهيم تنها 10 زبان را از ميان اين ها بيرون بکشيم، قطعاً يکي از آن ها زبان فارسي است زيرا همه نوع کارايي داشته است، اما کم لطفي ها و توسري هاي  ما اين زبان را بيش از پيش از بين مي برد.

آنچه فاجعه بار تر است اين است که براي برخي تذکر و هشدار نسبت به سست انگاري در برابر زبان فارسي يک شوخي تلقي مي شود و نه تنها جدي نمي گيرند که دغدغه اي در برابر آن هم ندارندوبه تعبيري که مقام معظم رهبري در جايي فرمودند کار به جايي مي رسد که برخي از به کار بردن واژگان فارسي احساس شرم مي کنند. همين روز گذشته دکتر حداد عادل در تذکري که به صدا و سيما داشت اينگونه نوشت: “رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز توجه ويژه اي به زبان و خط دارند و بارها، چه در سخنراني هاي عمومي و چه در ديدار با مسئولان، بر اهميت نگهباني از اين «کلمۀ طيبه» تأکيد و حتي ابراز نگراني کرده اند که «ما در کانون زبان فارسي داريم زبان فارسي را فراموش مي کنيم». اين سخن گوشزد و هشداري است تا همگان، به ويژه دستگاه هاي مسئول، با اهتمام بيشتري در حفظ زبان فارسي بکوشند.”

امروز اگر يک متن فارسي بدون غلط نگارشي پيدا شود از اتفاقات نادر خواهد بود.انبوه متوني که نوشته مي شود چه در رسانه ها و يا نامه هاي اداري و رسمي و فضاهاي مجازي مملو از اشتباه است .اشتباه هاي نحوي و نگارشي و واژگاني که نشان مي دهد جامعه به زبان فارسي اهميت نمي دهد و شگفت آنکه با وجود برخي موج هاي ايراني گري که گاه در فضاهاي مجازي ديده مي شود و عمدتا نامعقول و احساسي است ، چرا همين افراد با زبان فارسي به عنوان رکن اصلي اين هويت ايراني سهل انگارانه برخورد مي کنند.

چرا هيچ وزير و مديري در اين کشور درکنار فراوان مشاوران خود يک مشاور ادبي ندارد؟ که اگر اين گونه بود اين همه نامه ها و گزارش هاي اداري پر از غلط و اشتباه هاي نگارشي نبود.فراموش نمي کنم يک روز دوستي مي گفت در پي اقامه يک دعوي به دادگاه رفتم و پس از اينکه کار تمام شد و حکم ما صادر شد با اينکه من کارشناس ادبيات و کارشناس ارشد زبان شناسي هستم نتوانستم از متن حقوقي حکم بفهمم حاکمم يا محکوم.اين يک واقعيت است که ما در بسياري از شئون اجتماعي نسبت به زبان ودرست نويسي کوتاهي مي کنيم و به نظر مي رسد يک جنبش جدي و اصولي براي نجات زبان فارسي لازم است که در خط مقدم اين جنبش بايد رسانه ها باشند و ادارات دولتي و راه حل آن هم آموزش خواهد بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

6 + نوزده =

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا